ارسالکننده : گل دختر در : 85/7/23 10:46 عصر
پس خداوند حضرت مریم را فرمود که روزه سکوت بگیر . لازم نیست از حق بگویی و از آن دفاع کنی که حقیقت خود به وضوح سخن خواهد گفت هر چند کوچک
هر چند بی دفاع ،
هر چند در گهواره ...
* * * * *
عکس ها خود حقیقت هستند ، نه با برداشتی از آن مقرونند و نه به تفسیری محتاج .
هر کسی که آنها را می بیند در می یابد .
اینجا در قم یا کمی آن طرفتر در ترکیه یا آن دورتر ها در سودان و یا فرانسه و ونزوئلا و انگلیس و ...
تفاوت چندانی ندارد
عکس ها حقایق قاب گرفته شده اند ...
تصویر خانه های ویران ، تصویر خیابان های خاموش ، خیابان های پرهیاهو ، تصویر درختچه های سوخته زیتون ، تصویر امدادگر صلیب سرخ که نوزاد خون آلود را به سمت دوربین های خبرنگاران می گیرد و به زبانی که نمی فهمم با خشم حرف می زند ، تصویر مردمی که می روند ، می دانند که باید فرار کنند ولی نمی دانند به کجا .
تصویر زنی که گریان و هراسان آوارها را پس می زند تا شاید همسر یا کودکش را پیدا کند .

تصویر زنی که صورت خیس اشکش را سمت آسمان گرفته و ظالمان را لعنت می کند .

تصویر زنی که سنگ به دست گرفته و خال دشمن را نشانه می رود .

تصویر زنی که غاصبان حجاب از سرش می کشند و لگدش می کنند و تنها نگاه پرمعنایش را به زمین دوخته است .

و تصویر نگاه منتظر کودکان به مشت های گره کرده شما در راهپیمایی روز قدس

هر وبلاگ یک فریااااااااد
( به نقل از نشریه نگار- اولین نشریه بانوان فارس- با تصرف و تلخیص!)
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : گل دختر در : 85/7/19 9:19 عصر
امشب افطاری مهمان دفتر توسعه وبلاگ دینی بودیم و بهانه ای بود برای افطار روزه سکوتم .
قبولم باشه!
اصلا نمی خوام در مورد حضور خانم های وبلاگ نویس در افطاری واینکه نزدیک بود مسئولان دفتر توسعه قِسِر(قصر؟غسر؟غصر؟...؟) از زیرش در بروند و بهانه بتراشند صحبت کنم . اصلا ! این رو هم نادیده بگیرید .
به هر حال زحمت کشیدند و مکان مناسبی فراهم کردند که جای بسی تشکر و تقدیر و مراتب احترام و سپاس گزارم .
افطار به صرف نماز و منبر و حاج آقا راستگو با مخلفاتی از سوپ و چلو مرغ و نوشابه بود . اول نمازمان را در مسجد امام حسین(ع) به جا آوردیم و سپس با جمعی از خانومها که خیلی هاشون رو برای اولین بار زیارت می کردم راهی رستوران شقایق شدیم . سه تفنگدار معروف ، عاشق یوسف فاطمه ، بلنج ، ایمانه و نان و نمک و مسئول خانه وبلاگ نویسان تهران از گل دخترهای مجلس بودند . جای همسر یک روحانی هم خالی بود .
در رستوران خانم های جزب اللهی انتظار ما را می کشیدند و اگر بیشتر دقت می کردم از برق چشمانشان می شد توطئه شان را خواند . بعله ... روزه ام را با چای شور حاصل شیطنت دختران افطار کردم .
شوق دیدار وبلاگ نویسهای قمی فرصت صرف کامل افطار را ازمان ربود . پس از دیدن یک پیام بازرگانی با مقدمه ای از جناب آقای نجمی به استقبال سخنان دل نشین حاج آقا راستگو رفتیم . یک تذکر انضباطی هم ضمیمه مقدمه کنید که :
« دوستان وبلاگ نویس لطف کنند هنگام ایراد سخنرانی سیـــــب میل نکنند چون صداش در فضای رستوران طنین انداز می شود . »
و دیدم که با چه جسارتی در ملأ عام دقیقا روبروی جناب نجمی سیــــــب تناول فرمودند . جسارت وبلاگ نویسی یعنی همین ! و البته بعضی ها در خفا مشغول بودند که آن هم هنری میخواهد .

فکر می کردم که جناب آقای راستگو می خواهند مثل بعضی از حضرات روحانی بدون اینکه دستی در کار داشته باشند سخن برانند که خوشبختانه دیدم خودشان این کاره هستند وبه ترفند های خاص وبلاگ نویسی و جذب مخاطب ( مثل آلیس در سرزمین عجایب ! ) آشنا هستند . سخنان خوبی داشتند . در باره اینکه باید وبلاگ نویس خط مشیش را مشخص کند که آیا می خواهد با عنوانی مذهبی و برای افراد مذهبی وبلاگ بنویسد یا با عنوانی که به ظاهر مذهبی نیست مخاطبش را جذب کند و هر دو ضروری است .
و اما لب کلام : بیشتر کسانی که در همایش وبلاگ نویسان قرآنی شرکت داشتند از برنامه ها رضایت چندانی نداشتند و عنوان می کردند که کار جدیدی صورت نگرفت وافق های نوین برای وبلاگ نویسی قرآنی به رویمان گشوده نشد . علت امر این بوده که عنوان همایش بسیار دهن پر کن بود که « همایش وبلاگ نویسان قرآنی » است اینجا و انتظار پرداختن تخصصی به امر وبلاگ نویسی قرآنی می رفت .
اما مجلس امشب عنوانش مجلس « افطار » بود و انتظار عمده ای که می رفت همان سوپ و چلومرغ و نوشابه و دیدار دوستان بود که بحمدلله برآورده شد . سخنان حاج آقا راستگو هم دسری بود بر افطار که به شیرینی مجلس افزود . خـــــوب بود . در مقام افطاری رضایت بخش بود . خسته نباشید .
جناب کشکول هم خیلی داااغ در مورد مراسم نوشتن که احتیاط مستحب هست بخونید . و شب نوشت باز هم در شب نوشت . ( به علت مظلومیت حاد دوبله تبلیغ می کنم !) چون نشون بدیم اول و آخر شدن ملاک نیست تا ظهور که اول نوشته رو آخر میگم !!! به وبلاگ ایـــــن آقا هم سر بزنید ... هم در مورد افطاری نوشته و هم کدجاوای شهادت حضرت علی(ع) رو میتونید از اونجا کپی کنید و بذارید تو وبلاگاتون .
در قسمت عکس و مکث هم چندین عکس کار گذاشتم ... که هنوز غیر قابل دسترسیه.... ولی لینکشون رو اینجا می ذارم
یک . دو . سه . چهار . پنج . شش . هفت . هشت .
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : گل دختر در : 85/7/10 8:0 صبح
تا من ساکتم می تونید آرشیو مطالب رو بخونید
بسم الله الرحمن الرحیم
...
.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : گل دختر در : 85/7/10 6:34 صبح
ای قوم به حــــج رفتــه کجاییــد کجاییـــد
معشــــوق همیـــن جــاست بیایید بیایید
معشــــــوق تو همســـایه دیـوار به دیـوار
در بادیه سرگشـــته شما در چـــه هواییـد
گر صورت بـــی صورت معشـــــــوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بــــار از آن راه بــــــدان خــــانه برفتـــید
یــــک بار از ایــــــن خانه بر ایـــن بام برآیید
آن خــــانه لطیف اســت نشانهاش بگفتید
از خواجــــه آن خانه نشــــــانی بنـــــمایید
یک دســـــته گل کو ، اگــر آن باغ بدیدید ؟
یک گوهــــــر جان کو اگـــــر از بحر خدایید؟
با ایــــــن همه آن رنج شـــما گنج شما باد
افســـــوس که بر گنج شـــما پرده شمایید
.......
......
.....
....
...
..
.
در خانه اگر کس است یک حرف بس است!
و چه بسا یک نقطه!
* * *

الان قصد خاطره نویسی ندارم . شاید وقتی دیگر . بهتره به تناسب موضوعات قبلی وبلاگ بنویسم .
مدینه ، هر جا می رفتیم می شد جاپای حضرت زهرا رو ببینیم . یه روز که داشتیم از روضه نبوی برمی گشتیم یه خانم ایرانی پشت سرم داشت این مصرع رو زمزمه می کرد : گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم . هم قبر مخفی زهرا (س) خیلی دل شیعه را در مدینه به درد میاره و هم سنی ها و وهابی های تشنه به خون شیعیان و شیعیان مظلومش . مدینه شهر درده . اما مکه مظهر اقتدار مسلمان هست . کعبه ای که هزاران سال هست سیخ اون وسط ایستاده . و طائفان و عاکفان و راکعانی که با اعمالشون داد می زنن .... خدایا ! دورت بگردم . اونم هفت بار . خدا هم حق مطلب رو به جا آورد و به گرمی ازمان استقبال کرد . با دمای حداقل 34 و حداکثر تا به جوش آمدن جمجمه و مایحتوی ! و چه صفایی داشت قرآن خواندن بر کوه صفا .
در مناسک حج هم اگر خوب دقت کنیم جاپای زنی را می بینیم که با استقامت برای نجات جان فرزندش سعی کرد و سعی صفا و مروه را رقم زد . اکثر اعمال و مناسک حج به تبعیت از ایثارگری و حرکت فداکارانه « هاجر » صورت گرفته . تا اونجا که در قرآن از صفا و مروه به شعائر الله تعبیر شده . البته نباید اسماعیل کوچک که زار می زد و با نگاهش مادر را به یاری می خواند و ابراهیمی که حجمان به نام او ( حج ابراهیمی ) لقب گرفته نادیده گرفت .
در روایتی داریم که : تمام حج در سعی هست و تمام حج در هروله . هروله فاصله بین دو چراغ سبز رنگ در طول مسیر سعی هست و در آن قسمت مستحب هست که حاجیان به حالت تکاپو چیزی شبیه دویدن به مسیر ادامه دهند . جالبه با اینکه اول هروله را هاجر کرد اما استحبابش برای آقایون هست نه خانم ها . در تفسیر المیزان آمده است که تمام گناهان در هروله می ریزد . اصلا فکر نمی کردم که هروله اینقدر در حج مهم باشد . هر وله کنان و شتابان رفتن بیش از پیش خودخواهی و غرور را می ریزد و تواضع می آفریند .
تعبیر زیبایی از سعی صفا و مروه توی یک سایت خوندم که چنین بود :
صفا و مروه شبیه است به میدانی که در بارگاه پادشاهی واقع باشد که بندگان در آنجا آمد و شد می کنند . گاهی می آیند و زمانی می روند و به جهت اظهار اخلاص خدمت ، وامید نظر رحمت در آنجا تردد می نمایند . مثل کسی که به خدمت پادشاهی رسیده باشد و بیرون آمده باشد و نداند که پادشاه در حق او چه حکم خواهد فرمود . پس در دور خانه آمد و شد می کند که شاید در یک مرتبه بر او ترحم کند و در وقت آمد و شد در آنجا یادآورد آمد و شد خود را در عرصات محشر میان دو کفه میزان اعمال خود .
شهید آوینی هم خیلی ملکوتی در وصف حج نوشته اند که می تونید از اینجا بخونید و فاتحه ای نثار روحش کنید .
· دعاگوی همه دوستان آنلاین بودم . اونایی که قبل از رفتنم نظر داده بودند با ذکر نام همراه با سفارشات خاصشان و اونهایی که نظر دادند و نمی دونستم خدا که می دونست کیا بودن!
· عکسی از مسجد النبی هست با کیفیت بالا ، آکبند، تحفه سفر . می تونید از اینجاسیوش کنید . اگر کسی عکس خاص دیگه ای خواست خبرم کنه شاید داشته باشم . 416 تا عکس گرفتم .
· منابعی که برای نوشتن این مطلب مستقیم و غیر مستقیم ازشون استفاده کردم : لباب غزلیات شمس، انتخاب غزلها از استاد دکتر منوچهر آدمیت / برکات سرزمین وحی، محمدی ری شهری / مجموعه کامل قصه های قرآن ،محمد جواد مهری کرمانشاهی / هاجر اسوه مقاومت ، غلامرضا گلی زواره ای / صحبتهای روحانی خوب کاروانمان آقای هاشمی ... ، و تنی چند از سایتها و صفحات اینترنتی .
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : گل دختر در : 85/7/10 6:34 صبح
عالم به جز از مهر علی پایه ندارد
قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم
دیدم که علی نور بود سایه ندارد
میلاد آسمانی امام علی ( ع ) و روز پدر؟! مبارکباد

در هیچ تقویم رسمی کشور نمی توانید عنوان « روز پدر » را در وصف این روز ببینید . حالا ما یک روز مادری داشتیم و جشنی و تبریکی ، طاقت نیاوردند و سه هفته بعدش را کردند روز پدر . گویند بهشت زیر پای مادران است و یحتمل در مشت پدران
.زدامن زن ، مرد به معراج می رود و مردان خود به معراج رفته اند
. باز جای شکرش باقیست که امروز را روز مرد ننامیده اند 
. پلیز منبر نروید که فمینیست شده ای و از صراط مستقیم الهی به در 
. مگه بد می گم!؟ هر روز ما روز پدر و مرد است و تنها یک روز مادر داشتیم که در صدد مقابله به مثل آن برآمدند . تقویم خالی از عنوان « روز پدر » هم دلیل صدق گفتارم .
کتابی دارم با عنوان « برای دخترم » ( انتشارات سروش ) که نامه برخی از پدران به نام ایران برای دخترانشان است که مناسب مطلب امروز بود ولی متاسفانه در دسترسم نیست . قسمتی از نامه چارلی چاپلین به دخترش را هم می توانید در مقدمه کتاب « فلسفه حجاب » شهید مطهری بخوانید . در اسرع وقت جای این توضیحات را با مطالب آن کتاب پر می کنم .
....
اینقدر از در و دیوار اخبار لبنان می ریزد که حس می کنم دیگر جایی برای برداشتهای ذهن کوچک یک گل دختر نیست . دعاگویشان هستیم .
اللهم ثبت اقدامهم و انصرهم علی القوم الکافرین
راستی دیشب مراسم عروسی دعوت داشتیم . فکر می کنید ساعت 22 و 45 دقیقه شب چه اتفاقی افتاد!؟
در حال تناول شام بودیم که ناگه... ناگه... تلویزیون سالن روشن شد و سریال نرگس پخش کردند ! صدای قاشق چنگالها و پچ پچ های زنانه هم خوابید 
. یعنی به نوعی معجزه 
...
راستی تر ... پست قبلی مربوط به میلاد با سعادت تک گل دختر دنیای نت ، بنده حقیر بود که از خداوند منان حنان وبلاگی صد و بیست ساله براشون آرزومندم .
کلمات کلیدی :