فعلا!

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/9 1:15 عصر

16 بهمن 1384


کلمات کلیدی :

جشن تکلیف

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/9 1:12 عصر

26 دی 1384

چهارشنبه جشن تکلیف خواهرم هست . یکی دو روز قبل مادرم بیشتر مغازه ها رو سرچ کرد ! بلکه کارت دعوت مناسبی پیدا کنه و البته چیزی جز خرس و خروس عائدش نشد! تازه اونم توی شهر قم که پر هست از اقلام فرهنگی هنری .

القصه جرقه های خودکفایی و استقلال در ذهنمان منور زد و با همان نیمچه کلاس فتوشاپی که رفته بودم کارتی رو طراحی کردم و دادیم برای چاپ و ظهور

با اینکه گرونتر پامون آب خورد ولی به حسش می ارزید !

اما برمیگردیم به بحث جشن تکلیف که مخصوصا برای دختر کوچولوهای ۹ ساله یه اتفاق مهمه . یه حس خودباوری بزرگ . که یهو پرتشون می کنه بین آدم بزرگا .

الان که نگاه خواهرم میکنم حس میکنم من موقع جشن تکلیفم خیلی بزرگتر بودم . و حالا فهمیدم اون اعتماد به نفس و قاطی آدما شدنی که پیدا کرده بودم بزرگم کرده بود .

خب این مطلبم که به هرز رفت . فقط از اینکه یه کارت دعوت منحصر به فرد درست کردم و پشتش هم ایمیلم رو نوشتم بسی شعفناکم. 

ما از این داستان نتیجه میگیریم...

دستیابی به انرژی هسته ای حق مسلم ماست!

بااینکه اصلا ازش خوشم نمیاد ولی گذاشتم تو وبلاگم بلکه به رگ غیرتم بربخوره و برای کارهای بعدی از خودم خلاقیت در وکنم!!




کلمات کلیدی :

خود خودش!

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/9 1:11 عصر

22 دی 1384

خود خودش!

لبیک اللهم لبیک ، لبیک لا شریک لک لبیک ، ...

همه سپید پوش در اتوبوس زیر لب زمزمه می کردند و اتوبوس در صحرای  داغ حجاز به پیش می رفت . صداها کم کم میخوابید و سپید پوشان نیز.

 

بچه ها همه با هم . چهارده هزار تا صلوات .

یک هزار تا صلوات بر روی گل ، بوی گل ، محمد و آل محمد صلوات.

دو هزار تا صلوات بر روی گل ، بوی گل ، محمد و آل محمد صلوات .

سه هزار تا ....

.

.

.

چهارده هزار تا .

صداها خاموش شد . دلها منتظر تر . قطره های باران شیشه اتوبوس را نوازش می کرد و مرحمی بود بر قلبهای منتظر و چشمان نگران . مبادا به موعد نرسیم . نوای باران عشق بر عشقولانه مان افزود .

 

به هتل رسیدیم . بی انصافان روزگار تمام در و دیوار هتل را آینه پوش کرده بودند . سپید پوش اینجا . سپید پوش اونجا . سپید پوش همه جا ! تجدید قوا ، تجدید وضو و تجدید نیت .

قربه الی الله راهی بیت الله شدیم .

 

ده ها  اتوبوس زودتر از ما رسیده بودند . والسابقون السابقون . اولئک المقربون . و نحن المبعدون ! یکی دو خیابان را باید پیاده می رفتیم . چفیه هامان را بر دوش انداختیم و قدم به قدم نشانی بیت را پرسیدیم . دیگر پاها مجال قدم  زدن نمیدادند . به دنبالشان می دویدیم . دویدم و دویدم ، بیت رهبر رو دیدیم .

 

باید زودتر اعمال را به جا می آوردیم وگرنه به نماز صبح میخورد . همه جا برایم تازگی داشت ولی بی توجه به اطراف به سوی کعبه دلها شتابان حرکت می کردیم . نگران به سنگهای کف مسجد الحرام نگران از انجام صحیح احکام بودم .  اعمال طواف را در ذهنم مرور میکردم و پیش می رفتم . ناگه سرم را بالا کردم .

وای خدای من ...

خودش بود . باور کن خودش بود . نه فیلم بود و نه عکس . این من بودم که در چند متری قبله مسلمین ایستاده بودم .

 آدم(ع) ، ابراهیم( ع ) ، محمد (ص) ، حسین ( ع) و بسیاری از اخیار خدا اینجا بوده اند در مسجد و هتل و مدرسه و ...جهت قبله اشاره به اینجا داشته  است .

ان الحمد و النعمه لک و الملک . لا شریک لک لبیک .

 

به بیت رسیدیم .حقا هفت خانی داشت مثال زدنی . کفش ها را تحویل دادیم . مرحله بعد . بازرسی اول ، دوم ، خانوم بدو . آقا اومد . مزه اش به همون اولش بود که آقا میان و مردم تکبیر میگن . بچه ها بیاین بگردیم ! از خان هفتم هم جستم . بعضی ها خوشان خوشان چای نوش جان می کردند . ما شراب عشق را سر خواهیم کشید . حتما طبقه اول جامون نمیشه . به زور از میان جمعیت خودم را خلاصی دادم و به داخل پریدم!

وای خدای من ...

خودش بود . باور کن خودش بود . نه فیلم بود و نه عکس . این من بودم که در چند متری رهبر مسلمین ایستاده بودم .

 ملت شعار می دادند و از سر و کول هم بالا می رفتند . دست خدا بر سر ما ، خامنه ای رهبر ما . خودم را به سیل جمعیت سپردم و با آنها هم نوا شدم . و باران عشق بود که می بارید .

 

 

دیدار مقام معظم رهبری به تاریخ 19 دی 84 و به مناسبت قیام مردم قم و سفر حج در شهریور ماه 83 بوده است .

 




کلمات کلیدی :

آقای رئیس جمهور

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/9 1:10 عصر

 17 دی 1384

پنجشنبه پانزده دی عینهو بیکارها از صبح علی الطلوع کمی آن طرفتر رفتم استقبال رئیس جمهور که به شهر قم تشریف آورده بودند .

حاصل ،خستگی و کوفتگی ، شنود سخنرانی به همراه تفاسیر کارشناسان محلی و بومی و عکسی چند بود .

پس از پایان سخنرانی به بیرون از حرم مطهر رفتم تا ببینم مردم چه میکنند !

صدها نفر مشغول نوشتن نامه برای رئیس جمهورشان بودند . رئیس جمهوری که گله مند بودند با اینکه با رای تک تک آنها انتخاب شده بود ولی پای حرف دل تک تک آنها ننشست .

مامور جمع آوری نامه ها هم دل خوشی داشت انگار . وقتی می پرسیدند کی نامه ها را میخواند میگفت : همین امشب!

می پرسیدند جوابش را کی می دهد ؟ گفت : فردا

پرسیدند جوابش را از کجا بگیریم ؟ گفت : از خبرگزاری ها و روزنامه ها. ولی حواستان باشد به صورت کلی جواب میدهد ها !!!!

من هم نامه یک خطی نوشتم و از ایشان تشکر کردم به خاطر رئیس جمهور شدنشان.




کلمات کلیدی :

حضرت مریم (س)

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/9 1:3 عصر

8 دی 1384

علامه طباطبایی  می فرمایند : در سوره مریم ، خداوند نام مریم ( س ) را در زمره نامهای پیغمبران آورده و در سوره آل عمران فرموده :‌

اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین

که اصطفای اول یعنی برگزیدن و برتری مریم از میان زنان و مردان و اصطفای دوم یعنی برتری او بر زنان .

در محضر علامه طباطبایی ، محمد حسین رخشاد ، صص ۱۳۹- ۱۴۰

 

اوصاف حضرت مریم ( س ) در قرآن مجید رو هم میتونید از سایت تبیان بخونید .

 

 به خاطر این فیلم سینمایی های صدا و سیما و تبلیغات زیاده از حد مسیحیت جو زده نشدم ولی خداییش کریسمس رو به خاطر حضرت مریم خیلی دوست دارم.

مادر شدن مریم (س ) مبارک باشه .




کلمات کلیدی :

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

الکسا